از اخراج اخراجی ها تا ...
یکم :یکی از خبرهای جالب توجه این دهه اخراج اخراجیهای مسعود دهنمکی از دید داوران جشنواره فجر با وجود استقبال کم نظیر مردم بود.
اگر دیروز خودم شاهد نبودم به این راحتی نمی توانستم استقبال مردم از یک فیلم جنگی که اولین تجربه ی کارگردانش بود را باور کنم. زمان نوجوانی هر وقت اسمش را می شنیدم در کنار حسین _ الف تصورش را می کردم،البته با گذر زمان متوجه شدم روشن فکر تر از این حرفاست که فکر می کردم.روشن فکری را هم در مقابل خاموش فکری گفتم.همین .
دیروز حدود چهار،پنج ساعت در صف بلیط اخراجیها یخ زدیم و در آخر با حضور نیروهای خدوم باتوم به دست نیروی انتظامی که برای ایجاد رعب بیشتر یک مینی بوس و برای ساماندهی به مصدومان یک آمبولانس هم همراه آورده بودند پراکنده شدیم.از صحنه های جالب توجه در این صف ناکام 1_حضور انواع قشر های مردمی نبود.چون جمعیت غالب جوانانی بودند که به ظاهر و فقط به ظاهر سر ِ آشتی با این مقوله ها ندارند.البته این دلیل نمی شود که فیلم جبهه ای طرفدار پیدا کرده ولی شاید نتیجه ی مثبتی داشته باشد.2_ تمام شدن بلیط های فیلم و فروش تعداد زیادی بلیط توسط پسر جوانی که به داخل سینما رفت و آمد داشت و پول خوبی به جیب زد و کار به جایی رسید که چند تن از جوانان داخل صف قصد گوشمالی دادن به فرد مذکور را داشتند ولی به خیر و خوشی قضیه فیصله یافت.3_مردمی که پشت درهای بسته مانده بودند،با قدرت هر چه تمام تر می خواستند کرکره های در را از جا بکنند و عده ای دیگر برای دادن روحیه به ایشان شروع به کف زدن ودادن شعارهای انرژی هسته ای ... و مرگ بر آمریکا و نگهبان سیگاری نمی خوایم نمی خوایم کردند.جداً برایمان خیلی جالب بود،حس خراب کار بودن هم حس خوبی است.4_عکس العمل عابرین هم جالب توجه بود،مثل موتور سواری که وقتی صف طولانی را دید فریاد کشید علـــــــــــــــــــــــــــــــا ف ها،یا بعضی ها می گفتند صف ایرانسل است یا حتما کلاهبرداری شده و .....5_اگر کسی می خواست از صف عکس بگیرد دوربین یا تلفن همراهش مصادره میشد.نتیجه ای که ما گرفتیم(البته نتایج خاصی نیست) این بود که1_ پارتی در مملکت ما اگرحرف اول را نزند،اگر حرف دوم را هم نزند ولی حرف برای گفتن دارد.2_با وجود روی خوش نشان ندادن داوران و خیلی های دیگر از فیلم مسعود دهنمکی،دیشب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که احترام خاصی برایشان قائلم در برنامه زنده از اینکه در این جشنواره استقبال خوبی از فیلم های ارزشی به خصوص سینمای دفاع مقدس شد ابراز خرسندی کرده و این را از موفقیت های دوران ریاست خود دانست(استفاده ی ا).3_سال گذشته که جایزه فیلم برتر را به فیلم حاتمی کیا دادند و فیلم چهارشنبه سوری را از این جایزه محروم کردند زیاد تعجب نکردیم ولی امسال ...4_به قول اکبر عبدی مسئولین امر حتما دلشان برای یک مخملباف دیگر تنگ شده.5_برقراری عدالت خودی و غیر خودی نمی شناسد.امان از آه مظلوم...
دوم:متاسفانه در این دهه فرصت تماشای برنامه های سیما را نداشتم البته به جز دیشب.شبکه یک ظاهرا در پایان هر شب برای ادای دین به این دهه جُنگی پخش می کرده که دیدن یک شب از این برنامه برای ما کافی بود.مجری های برنامه طبق معمول حرفهای تکراری میزدند و در کل برنامه ساختار جدیدی نداشت.مجری برنامه هم چند سوتی قابل توجه داد،مثلاً حضور مردم را نماداین شعر کلیشه ایه دانست :دست در دست هم دهیم به مهر ***میهن خویش را کنیم آزاد!!!،و سریع متوجه اشتباهش شد و شعر را اصلاح کرد و یا اینکه وقتی پسر شهید دادمان از مردم خواست که برای یکی از دوستانشان دعا کنند،مجری گفت همه برایشان فاتحه می خوانیم و دعا می کنیم. تازه می فهمم اگر از بلبل زبانی های فرزاد حسنی حرصم بگیرد،بهتر از این است که از بی سوادیه یک مجری که به شعور بیننده ها توهین می کند حرص یخورم.داشتم برنامه های نوجوان شبکه یک را می دیدم که جایزه مسابقه اش یک ربع سکه است.نوجوانی که برنده می شود از بردن ربع سکه خیلی هیجان زده نمی شود.یاد برنامه های زمان خودمان می یفتم،مسابقه ای که شهریاری مجری اش بود و به مسابقه بخور بخور معروف شده بود و جایزه اش نهایتاً یک سری لوازم التحریر بود و ما هم با برنده ها احساس خوشحالی می کردیم.حال که این همه تغییر حاصل شده بهتر است کارگردان های تلویزیونی کمی هنر و سلیقه به خرج دهند.ولی با تمام این نکات منفی،حضور فرزندان شهید مثل حمید باکری،شیرودی،جهان آرا،تندگویان،فکوری،دادمان و...جالب توجه بود.دیگر از خنده ها و شورو شوق الکیه گزارشگر برنامه که پشت سر هم سوال های چرت و پرت می پرسید چیزی نمی گویم.در مورد صدا و سیما خیلی حرف دارم که بماند برای بعد.
سوم:امسال واقعا از حضور مردم در راهپیمایی شگفت زده شده بودم.(البته این حرف را هر سال میزنم).چند سالی می شود که فکر می کنم چرا ما هم مثل بعضی از کشورهای دیگر که در جشن های استقلال کشورشان جشن برگزار می کنند چنین کاری نمی کنیم و چیزی که دیده می شود بیشتر مشت های گره کرده و شعار های مرگ بر امریکا و انگلیس و ...است .به شخصه برای اینکه روی دشمنان را کم کنم یا از استفاده ی صلح آمیز از انرژی هسته ای دفاع کنم در این راهپیمایی شرکت نمی کنم،البته این موارد خود بهانه ای است یا محرکی است برای اینکه حضور پیدا کنم ولی دلیل اصلیم خوب یا بد،همان استقلال کشور و خون هایی است که برای این استقلال ریخته شده.البته مهم نتیجه و اثری است که می گذارد،و از اینکه بازتاب این حضور را در رسانه های بیگانه می بینم احساس شعف می کنم.در ضمن تا چند سال پیش اگر تلویزیون خانم های کم حجاب را در اینگونه مراسم ها نشان میداد تعجب میکردم ولی این مساله هر روز عادی تر میشود و این باعث خوشحالی است.ولی دلم برای مسئولینی می سوزد که باید در مقابل این حضور حرفی برای گفتن داشته باشند و اگر نداشته باشند....یاد این حرف گلسرخی افتادم(با توجه به دفاعیاتش در دادگاه که به تازگی از سیما پخش شد)که گفت:من به نفع خودم حرف نمیزنم،من به نفع خلقم حرف میزنم.ای کاش حال که مردم تکلیف خودشان را خوب بلدند و هر روز بهتر از دیروز هستند،مسئولین هم تکالیفشان را به خوبی انجام دهند تا ....
حاشیه:1_عکس مربوط به 22 بهمن سال 83 است.
2_اگر کمبودی در متن مشاهده کردید به پای کم سوادیه نویسنده بگذارید و عذرم را پذیرا باشید.
3_دیدن این لینک ها خالی از لطف نیست. سقوط مرگبار و گزارش تصویری راهپیمایی
به امید ظهور
التماس دعا